نقد و بررسی سخنرانیهای مذهبی

چندی پیش گفتگویی بسیار صمیمی و دوستانه با جمعی از بزرگواران در کلاب هوس داشتم.
موضوع گفتگو بررسی حال و وضع سخنرانیهای مذهبی در زمان ما بود.
شرکت کنندگان محترم هر یک به نحوی از وضع موجود در ساحت وعظ و خطابه ونیز برخی از کارشناسی های صداوسیما نگرانی هایی ابراز کرده و نیز پیشنهادهای خوبی داشتند.
آنچه مشاهده می کنید هم چکیدهٔ مطالب حضار و هم عرائض اینجانب به صورت منظم وهمراه با اضافاتی است:
۱/ خطابه فنی است که از دیر باز در علم منطق بحث میشده و بیان تاریخچهٔ آن فرصتی مستقل میطلبد.
سخنرانی هنر فصاحت و بلاغت است، هنری که پیام زیبا را به زیبایی به مخاطب انتقال می دهد....
۲/ قرآن کریم به جای استفاده از لفظ خطابه از واژههایی چون:
«دعوت»، «موعظه حسنه»، «هدایت»، «نصیحت»، «تبلبغ»، «امربه معروف و نهی از منکر » و ... استفاده کرده است البته تبیین هریک از این کلمات بحث جداگانهای میطلبد، اما همهٔ این تعابیر نشانگر ارزش والای تبلیغ دینی و سخنرانی مذهبی است.
۳/ آن سخنوری که کم بهره از علوم دینی است، یا اطلاعات عمومی او کم است، و یا به مقتضیات زمان آشنا نیست، یا کم مطالعه است و بدون فکر و تدبیر بر منبر مینشیند و یا استاد سخن ندیده است و در نتیجه با فنون و رموز خطابه آشنایی ندارد، نمیتواند سخنران موفقی باشد.
۴/ عواملی چون لفاظی(=بازی با کلمات)، عوام زدگی، عوام فریبی، جوزدگی، جناح بازی سیاسی، توجیه نابجای خطای مسئولان، تملق و نیز کوشش برای جذب مخاطب به هر قیمت و از هر راه نقش عمدهای در نابسامانیهای موجود در امر وعظ و خطابه دارد.
۵/هنر خطابهٔ شیعی آمیخته با اخلاق خطابه است.
بزرگان به ما یاد داده اند که خطیب شیعی باید:
اولا: به همان نیتی بر منبر بنشیند که به آن نیت بر سر سجادهٔ نماز مینشیند.
ثانیا: بداند در مدت منبر مستمعین مغزشان را در اختیار او قرار دادهاند، حال او چه خوراک معنوی به آنها میدهد؟
واعظ امین مستمعش را امانت میداند و بیان خوابهای کذایی و خرافهپردازی و افسانهسرایی و روی آوردن به غلو را منافات با اخلاق خطابه میداند.
۶/ مطرح کردن ناشیانهٔ مطالب علمی، آفت بزرگی برای خطابهٔ دینی است، حال بگذریم از مدعیان طب اسلامی و ... که چگونه شأن روحانیت و منبر را تنزل دادهاند.
۷/تکیهگاه اساسی منبری بر قرآن کریم است (با مراجعه به تفاسیری مثل المیزان) و نیز روایات، اما در زمینهٔ نقل روایات باید توجه داشت که:
اولا/ روایات تا از محک و نقد دقیق سندی و دلالی عبور نکند قابل طرح در منبر نیست.
ثانیا/ بیان روایاتی که نیازمند به توضیح و شرحی هستند که در سخنرانی میسر نیست، چه بسا باعث سردر گمی مخاطب شود.
۸/موضوع و متن برخی سخنرانیها نشانگر عدم اولویت سنجی خطیب است.
به نظر میرسد اولویت نخستین در همهٔ جلسات، موضوعات اخلاقی است و مطرحکردن مسائل اعتقادی وابستگی به مخاطب شناسی خطیب دارد.
۹/به نظر میرسد برخی سخنرانان محترم به دو نکتهٔ مهم کمتر توجه دارند:
الف: فرهنگ جامعه تغییر کرده و میزان دانش و اطلاعات عمومی و نیز دقت مردم بالا رفته است.
ب: در اثر گسترش فضای مجازی سخنان خطیب در معرض انتقال به همگان است و مستمع فقط حضار در مجلس نیستند.
۱۰/ تربیت و آموزش سخنران شایسته (زیر نظر پیشکسوتان موفق) و نیز نظارت دقیق و کارشناسانه بر سخنرانیهای دینی، جزء اصلیترین وظائف حوزهٔ علمیهٔ مستقل است.
۱۱/ تکیه گاه اصلی حوزهٔ مستقل در امر نظارت بر خطابه مردم و بالاخص هیئتهای مذهبی هستند.
البته شایسته است حوزه از دانشمندان دیگر رشتهها از جمله جامعهشناسان و روانشناسان استمداد بجوید تا مشکلات موجود خطابه را برطرف و نقشهٔ راه آینده را ترسیم کند.
۱۲/ یکی از راههای مقابله با ناهنجاریها در خطابه این است که متصدیان هیئتهای مذهبی، با علمای درد آشنا و دقیق در انتخاب منبری مشورت کنند.
۱۳/عموم مردم به ویژه هیئتیهای محترم وظیفه دارند از گویندگان مطالبهٔ مدرک معتبر کنند و آنگاه مطلب و مدرک ارائه شده را به علمای متخصص ارائه دهند و اگر مشخص شد که مطلب ناصحیح بوده و اگر خطیب حاضر به استغفار علنی و عذرخواهی از مردم نشد، دیگر او را دعوت نکنند.
۱۴/در مورد کلیپهای پخش شده در فضای مجازی هم، چه خوب است مردم به جای استهزاء، در همین فضای مجازی خطاب به گوینده به صورت کاملا محترمانه از او توضیح بخواهند.
۱۵/ مسلم است که خطبای پیشکسوت و دانشمند و دلسوز وظیفهٔ سنگینتری نسبت به نظارت و ارشاد و هدایت سخنرانان بر عهده دارند.
۱۶/وضع جلسات مذهبی اختصاصی بانوان نامناسب است، خانمهایی هستند که درسی نخوانده و تجربهای نیندوختهاند و سخنران اینگونه جلسات هستند و مطالب سست و واهی را بیان میکنند،
یکی از اصلیترین وظائف شرعی حوزههای علمیهٔ خواهران در شهرستانها همین است که با مشورت عالمان آن منطقه بتوانند در بهبود وضع مؤثر باشند.
محمد عندلیب همدانی