خاطره حاج آقا انصاریان از لحظات پایانی عمر مرحوم حسین عندلیب همدانی

بالای سر حجت الاسلام عندلیب همدانی حاضر بودم که ۹۴ سال از عمرش میگذشت و در حال احتضار نفسهای آخر عمرش را کنار بالینش نشسته بودم و در ذهنم باطن کارهایش را با روایاتی که درباره وضعیت محتضر و سختی جان کندن وارد شده تطبیق میدادم.
آن بزرگوار عالمی صاحبدل از نظر کردههای حضرت سیدالشهدا(ع) و از پاکان روزگار بود. نسلهایی که او را در طول ۹۰ سال زندگیاش دیده بودند از وی به نیکی یاد میکردند.
آن روز عالم دیگری نیز بر بالین او نشسته بود. در همان لحظاتی که من داشتم به روایات فکر میکردم ایشان خطاب به من گفت این لحظه به لحظه بسیار سخت و مشکل و خطرناکی است. گفتم: البته نه برای چنین کسی.
گفت: چطور؟
گفتم: همه مردم این شهر، خود من که سی سال است او را میشناسم، شهادت میدهیم که این مرد قریب یک قرن در راه خدا و پیغمبر و اهل بیت(ع) و قرآن تلاش کرد و با زبان پاک سه نسل از مردم این شهر را هدایت کرده است. آیا باور کردنی است که خدا و اهل بیت(ع) در این زمان که او در حال احتضار است و به یاری آنها نیاز دارد به حال خود رهایش کنند؟!
مگر میشود کسی این همه در پی خدا برود و مطیع اوامر و نواهی الهی باشد، ولی خدا در موقع اضطرار و نیاز او را رها کند؟!
منبع: "کتاب زندگینامه و خاطرات استاد حسین انصاریان"