خاطره ای از محقق نایینی از زبان آقا نجفی همدانی

بزرگان ما، در رعايت حال شاگردان خود نيز، بسيار مراقب بودند و نسبت به آنها تواضع بسيار داشتند. هيچگاه اشکالات آنان را در درس، به نحوي پاسخ نميگفتند که تحقير شود يا رنجشي پيش بيايد، يک شب بحث اصول مرحوم آيتالله نائيني راجع به عام و خاص بود، بعداز تمام شدن درس، ديدم: آقايان: سيدمحمدحسين شيرازي، آقا صدرالدين جزايري، آقا ميرزاعلي آقاشيرازي، آيتالله خوئي بودند، مرحوم آيتالله ميلاني فرمود: «در اين قسمت از فرمايشات آقا من نظر دارم». آيتالله خوئي هم فرمودند: «بله، اشکال شما وارد است و من هم موافق هستم». بنا شد اشکال را بنويسند تا من خدمت مرحوم آيتالله نائيني ببرم.
مرحوم آيتالله ميلاني، بسيار مرد متفکر و با نظري بود. به عقيده من ايشان از نظر دقت و صاحب رأي بودن، جزء بهترين شاگردان مرحوم آيتالله نائيني و مرحوم آيتالله کمپاني به حساب ميآمدند.
مرحوم آيتالله ميلاني اشکال را در چند سطر نوشتند. من آن را گرفتم، بردم درون منزل و خدمت آقا تقديم کردم. ايشان اشکال را مطالعه فرمودند، بعد به من فرمودند: «اين اشکال را چه کسي به شما داد». عرض کردم: آقا سيدهادي ميلاني. ايشان فرمودند: بسيار خوب. شب شنبه، مرحوم آيتالله نائيني تمام درس را تکرار کردند. اين در حالي بود که درس ايشان هيچگاه تکرار نميشد و حتي مطالب تکراري هم نداشت.
بعد از درس، مرحوم آيتالله ميلاني، به من فرمودند: شما گفتيد که اين نوشته مال کيست؟ عرض کردم بله، ايشان پرسيدند من هم عرض کردم. مرحوم آيتالله ميلاني، فرمودند: «استاد با تکرار اين درس، به من فرمودند: توقع نيست از شما، بعداز شانزده سال که درس من ميآييد، منظور من را از کلام متوجه نشويد!»
مصاحبه با مجله حوزه