مصاحبه مرحوم آقا نجفی همدانی در باره پدر بزرگوارش
روزي به قصد زيارت حضرت ابي عبدالله الحسين(عليهالسلام) وارد حرم مقدس ايشان شديم. مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني، مشغول نماز زيارت شدند. چون جمعيت زيادي در رفتوآمد بودند بدن مرحوم آخوند، هنگام نماز مقداري تکان ميخورد ...
مرحوم ابوي، چندين سال، خدمت مرحوم آخوند ملا حسينقلي درس خواندند. خودايشان ميفرمودند: از سنه ۱۳۰۰که به نجف اشرف، مشرف شده بودند، تا سنه ۱۳۱۱، که مرحوم آخوند ملا حسينقلي همداني، دارفاني را وداع کردند و به سراي باقي رحلت فرمودند، همواره ملازم مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني بودند، حتي در مسافرت، مثل: سفر به کاظمين و سامرا و يا رفتن به مسجد سهله که هر چند ماه يک بار بود، مرحوم آخوند را ترک نميکردند و همراه ايشان بودند، غيراز درس و بحثهاي رسمي و حوزوي، حالات مرحوم آخوند، خود، بسيار آموزنده و مفيد بود. اين حالات، چنان عظمتي دارد که قابل گفتن نيست و نميتوان آن را بيان کرد. در عين حال، مرحوم آخوند، بسيار متواضع و فروتن بودند. دراين جهت، مرحوم ابوي، خاطرات خوشي نقل ميکردند.
از جمله ميفرمودند: «روزي به قصد زيارت حضرت ابي عبدالله الحسين(عليهالسلام) وارد حرم مقدس ايشان شديم. مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني، مشغول نماز زيارت شدند. چون جمعيت زيادي در رفتوآمد بودند بدن مرحوم آخوند، هنگام نماز مقداري تکان ميخورد. آنجا يک آقا شيخي، اهل مازندران بود، آمد و به من گفت: اين آقا چرا موقع نماز طمأنينه لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم: ايشان پيرمرداست، نماز هم که نماز مستحب است. آقا شيخ، قانع نشد و تصميم داشت مطلب را به خود آقاي آخوند هم متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آقا، هنگام نماز، بدنتان طمأنينه لازم را نداشت. مرحوم آقاي آخوند، متوجه شدند که او با زحمت حرف خود را بيان ميکند. به او فرمودند: چرا تذکر خود را با مشکل بيان ميکني. شما بايد به من بگوئيد: آخوند تو چند وقت است نجف هستي، هنوز متوجه نشده اي که در نماز بايد طمأنينه را رعايت نمود. تذکر تو بجاست و نبايد چيزي مانع آن شود.»
در خاطره اي ديگر، مرحوم ابوي نقل ميکردند که: يک وقت در خدمت مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني رفتيم مسجد سهله. آقايان زيادي تشريف داشتند، ازجمله: آقا شيخ محمد بهاري همداني، آقا شيخ عباس کازروني، آقا حاج سيد احمد کربلايي و بزرگاني ديگر، حدود بيست نفراز آقايان بودند. اوائل غروب بود که وارد مسجد سهله شديم. مسجد خلوت بود. رفتيم زاويه غربي مسجد، مقام حضرت زکريا، عليهالسلام، در آن زاويه مرحوم حاجآقا رضا همداني، مشغول نماز بودند. مرحوم آقاي آخوند به همراهيان فرمودند: به ايشان اقتداء کنيم و نماز را با ايشان بخوانيم.
مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني، بسيار مرد جليل و فقيه خوب و بزرگواري بودند. ايشان، شاگردان برجسته زيادي را تربيت کردند، که يک نمونه آن مرحوم حاجآقا شيخ محمدباقر همداني است. مرحوم آقاي آخوند، غيراز تدريس فقه واصول، سالياني قبل از طلوع فجر، درس اخلاق ميفرمودند، که دراين زمينه هم، در محضرايشان بزرگان زيادي تربيت يافتند، مانند: مرحوم حاج ميرزا جوادآقاي ملکي تبريزي، مرحوم آقا شيخ عباس کازروني، مرحوم حاجآقا سيد احمد کربلايي و مرحوم حاجآقا شيخ محمد بهاري همداني.
بزرگان و اساتيد حوزه نجف اشرف نسبت به مرحوم آقاي آخوند ملا حسينقلي همداني، ارادت کامل داشتند. مرحوم ابوي نقل ميکردند که: در حدود سالهاي ۱۳۰۰ که من نجف مشرف بودم، مرحوم آيتالله نائيني، در سامرا تشريف داشتند و سالي چند روز براي زيارت به نجف اشرف مشرف ميشدند. مرحوم آيتالله نائيني، در نجف وارد منزل آقاي آخوند ميشدند و آنجا نشست و ديد و بازديد داشتند. معلوم بود که قبل از عزيمت آيتالله نائيني از نجف، ايشان نيز، در درس اخلاق مرحوم آقاي آخوند شرکت ميکردند.
مرحوم ابوي، حدود سي سال در نجف اشرف مشرف بودند و در سنه ۱۳۳۰، به همدان بازگشتند. بعداز گذشت سه سال، در سنه ۱۳۳۳، مرحوم آقاي حاج سيد احمد کربلايي، وفات کردند. مرحوم آيتالله آقاي نائيني، وصي آن مرحوم و مسوول کارهاي ايشان بودند. بزرگان، هر يک حالات زيبا و خاطرات پندآموز زيادي دارند، که ذکر تمامي آنها ميسر نيست و بعضي از آن حالات معنوي را حتي نميتوان ذکر کرد.